کلوپ دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامشهر

متن مرتبط با «ஜ♥ღطنزღ♥ஜ» در سایت کلوپ دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامشهر نوشته شده است

˙·٠•●♥ اشتباه♥●•٠·˙

  •  صدای زنگ تلفن میاد...دخترکوچولو گوشی رو برمیداره:کیه؟؟....سلام دختر خوشگلم منم بابایی مامانی خونس؟؟؟ گوشی روبده بهش.....دختر بچه:نمیشه آخه مامانی با عمو حسین رفتن اتاق بالایی درم روخودشون بستن....ولی دخترم ماکه عمو حسین نداریم...دختر بچه :چرا داریم الآنم پیش مامانه....ببین دخترم این کاریو که میگم بکن برو در بزن بگو بابا اومده....دختربچه بعد از لحظاتی برمیگردد:الو بابایی همون کاریو که گفتی کردم....خب چی شد؟....هیچی تا گفتم بابا اومده مامان جیغ زد از اتاق پرید بیرون ولی پاش سر خورد باکله خورد زمین الآنم تکون نمیخوره....خب عمو حسین چی شد؟؟عمو حسین همون اول از پنجره پرید تو استخر ولی آب استخرو خودت دیروز خالی کردی یه صدای باحالی داد که نگو ولی نمیدونم چرا تو استخر خوابیده بلند نمیشه....استخر کدوم استخر ببینم اونجا منزل کیه؟؟....منزل آقای.....خب ببخشید اشتباه گرفتم!!!!!!! برای خواندن داستانی در این راستا به ادامه مطلب مراجعه کنید,ஜ♥ღطنزღ♥ஜ ...ادامه مطلب

  • ˙·٠•●♥ شوخی با حافظ♥●•٠·˙

  •  نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس                   درخواب دیدم حافظ توی صف اتوبوس         گفتم:سلام حافظ...گفتا:علیک...جانم                      گفتم:کجا روی تو؟گفتا:که خود ندانم       گفتم:بگیر فالی...گفتا:نمانده حالی                         گفتم:چگونه ای تو؟گفتا:که بی خیالی       گفتم: که تازه تازه شعروغزل چه داری؟                  گفتا:که میسرودم شعر سپید باری           گفتم:زدولت عشق....گفتا:کودتا شد                      گفتم:رقیب کجارفت؟گفتا:کله پاشد            گفتم:کجاست لیلی؟مشغول دلربایی؟                 گفتا:ستاره گشته درفیلم سینمایی         گفتم:بگو زخالش آن خال آتش افروز                        گفتا:عمل نموده دیروز یا پری روز                 گفتم:بگو زمویش...گفتا:که مش نموده                    گفتم:بگو زیارش گفتا:ولش نموده               گفتم:چرا؟چگونه عاقل گشت مجنون؟                    گفتا:شدیدگشته معتاد کر وافیون             گفتم:کجاست جمشید؟جام جهان نمایش؟           گفتا:خریده قسطی تلویزیون به جایش       گفتم:بگو زساقی حالاشده چکاره؟                         گفتا:شدست منشی در دفتر اداره             گفتم:بگو ز زاهد آن راهنمای منزل                            گفتا:که دست خود را برد,ஜ♥ღطنزღ♥ஜ ...ادامه مطلب

  • ˙·٠•●♥ لیلی ومجنون♥●•٠·˙

  •  برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر/کوچه روشن شد از آن تابش ونورسحری/غافل از آنکه فضولیست درآن کوچه تنگ/که به هر حال از این واقعه سازد خبری/شد خبردار از این مساله چون شرکت برق/کنتوری نصب نمودند در خانه او/تا که مصرف نکند بیشتر از حد لیلی/یا که مجنون نکشد برق زکاشانه او/آخرماه که قبض آمد ودادند به او/برق از فرق سر لیلی بیچاره پرید/گفت در منزل من هیچ کسی جز مجنون/برق چشمان مرا در شب تاریک ندید/پس چرا مصرف برقم شده اینگونه زیاد؟/من مگر هیتر ویخچالم ویا اینکه اطو؟/گفت مامورکه با برق قوی نگهت/کرده ای عاشق دلخسته خودرا جادو/لاجرم مصرفش از هیتر ویخچال سراست/و زمجنون پدر مرده درآورده پدر/برق تولیدی چشمان سیاه تو کنون/مال دولت بود وبحث نکن پس دیگر/تازه برق لب وهر ماده براقی/که شود ساطع از آن نوربود شامل آن/گرکه براق شود کفش کسی هم ایضا/میشود آخر هرماه زقبضش نگران/مات شد طفلی وبرق نگهش شد خاموش/برقی از منزل لیلی ندرخشید دگر/دادپیغام  به مجنون که نیا منزل من/نه به هنگام شب ونیمه شب و وقت سحر/گفت ((جاوید))به لیلی بشنو پند مرا/صرفه جویی هنر مردم دوراندیش است/صرفه جویی کن وپولت نده از بابت برق/ چونکه جراحی بینی ولبت درپیش است,ஜ♥ღطنزღ♥ஜ ...ادامه مطلب

  • ˙·٠•●♥ چرت وپرت♥●•٠·˙

  •  اونیکه ژلوفنو ساخته به گمانم اول میخواسته شیاف درست کنه آخرای کار نظرش عوض شده!!!! 4Sharedفکر میکنه مارو 60ثانی معطل کنه مامیریم اکانت میخریم...مارو از 60ثانی میترسونی؟؟ماعمرمونو پای دایل آپ باختیم برو از خدا بترس!!!! ولی خدایی تو وزنه بردارها رضازاده یه چیز دیگه بود...لامصب وزنه بالا سرش بود با ملت سلام احوالپرسی میکرد!!!!!!! تلویزیون داشت کشتی نشون میداد ...حمید سوریان اومد بره تو زمین مربیش(محمد بنا)زااااااارت کوبید در باسنش ...گزارشگره میگه:بله شاهد رابطه عاطفی عمیقی بین حمید ومربیش هستیم!!!!! مادر(خطاب به پسر5سالش):چیکار میکنی پسرم؟؟پسره:دارم برا دوست دخترم نامه مینویسم!!!!مادره:ولی تو که سواد نداری!!!پسره:خب اونم نداره...اصلا ولش کن بابا تو چه میدونی عشق چیه!!!! چیزی که تو نسخه میبینی: ∮₪₩₮£ وقرصی که داروخانه میده:آسپیرین500میلی گرم!!!!! برای خواندن مطالبی از این قبیل به ادامه مطلب مراجعه کنید  ,ஜ♥ღطنزღ♥ஜ ...ادامه مطلب

  • ˙·٠•●♥ کل کل شعرا♥●•٠·˙

  •  شاعر زن میگه: به نام خدایی که زن آفرید/ حکیمانه امثال من آفرید خدایی که اول تو اراز لجن / وبعدا مرا ازلجن آفرید برای من انواع گیسوی موی/ برای تو قدری چمن آفرید مراشکل طاووس کردوتورا/ به شکل بز وکرگدن آفرید به نام خدایی که اعجاز کرد/ مرا مثل آهو  ختن آفرید تورا روز اول به همراه من/  رهادربهشت عدن آفرید ولی بعدا آمدواز روی لطف/ مرابی کس و بی وطن آفرید خدایی که زیرسبیل شما/ بلندگو به جای دهن آفرید وزیر ووکیل ورئیست نمود/ مرا خانه داری خفن آفرید برای تو یک عالمه کیس خوب/ شراره پری نسترن آفرید برای من اما فقط یک نفر/براد پیت من را حسن آفرید برایم لباس عروسی کشید / وعمری مرا درکفن آفرید وامـــــــــــــا شاعر مرد در جواب میگه: به نام خداوند مردآفرین /که بر حسن صنعش هزار آفرین خدایی که از گل مرا خلق کرد/ چنین عاقل وبالغ ونازنین خدایی که مردی چو من آفرید / وشد نام او احسن الخالقین پس از آفرینش به من هدیه داد/ مکانی درون بهشت برین خدایی که از بس مرا خوب ساخت /ندارم نیازی به لاک همچنین رژ وریمل وخط چشم و کرم/تو زیباییم را طبیعی ببین دماغ وفک گونه هام کار اوست/نه کار پزشک و پروتز همین نداده مرا عشوه ومکر وناز/ نداده دم مشک من اشک وفین مرا ساده وبی ریا آفرید/جدا از حسادت وبی خشم وکین زنی از همین سادگی سود برد/ به من گفت از آن سیب قرمز بچین من ساده چیدم از آن تک درخت/ ودادم به او سیب همچو انگبین چو وارد نمودم به دوز وکلک/ من افتادم از آسمان برزمین والبته در این مرا پند بود/که ای مرد پاکیزه و مهجبین  تو حرف زنان را از آن گوش گیر/ و بیرون بده حرفشان را از این که زن از همان بدو پیدایشش/ نشسته مدامش تو را درکمین   برای خواندن مطالبی ازاین قبیل به ادامه مطلب مراجعه کنید,ஜ♥ღطنزღ♥ஜ ...ادامه مطلب

  • ˙·٠•●♥ نامه مادر گضنفر ♥●•٠·˙

  • گضنفر جان سلام مااینجا حالمام خوب است امیدوارم توهم آنجا حالتان خوب باشد.این نامه را من میگویم وجعفرخان کفاش براید مینویسد....بهش گفتم که این گضنفر ما تاکلاس سوم بیشتر نرفته ونمیتواند تند تند بخواند آروم آروم بنویس تا پسرم راحتتر نامه را بخواند و عقب نیافتد....وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم ....پدرت توی صفحه حوادث خوانده بود که بیشتر اتفاقات توی 10 کیلومتری خانه ما اتفاق میافتد ماهم 10 کیلو متر آمدیم  این طرفتر اینطوری پدرت لازم نیست هرروز بیخودی پول روزنامه بدهد.... آدرس هم نداریم خواستی نامه بدی به همان آدرس قبلی بده پدرت پلاک آن خانه را کنده وآورده اینجا نصب کرده که دوستان وفامیل اگه خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان ....آب وهوای اینجا اصا خوب نیست همین هفته پیش دوبار بارون اومد اولیش4روز طول کشید ودومیش3روز!!!!!گضنفرجان آن کت وشلوارنارنجیه که خواسته بودی مجبور شدم جداجدابرایت پست کنم...آن دکمه ها پاکت راسنگین میکرد...ولی نگران نباش دکمه هاراجدا کردم وبا نامه بعدی برایت میفرستم !!!! پدرت هم کارش را عوض کرده...میگه هرروز800...900نفرآدم زیردستش هستند...ازکارش راضیه الحمدالله...هرروز صبح میره بهشت زهرا چمن های اونجارو کوتاه میکنه شب میاد ...ببخشید مطل شدی جعفر خان رفته بود دستشویی ...دیروزخواهرت فاطی را بردم کلاس شنا گفتن اجازه داره فقط مایو یه تیکه بپوشه ....این دختره هم که یه مایو بیشتر نداره اونم دو تیکه است...بهش گفتم ننه من که عقلم به جایی قد نمیده خودت تصمیم بگیر کدوم تیکه رو بپوشی!!!اون یکی خواهرتم کهامروز صبح فارق شد هنوز نمیدونیم بچش دختره یا پسره...فهمیدیم بهت خربر میدیم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدی یا دایی!!!!راستی حسن آقا هم مرد مرحوم پدرش وصیت کرده بود جنازشو بندازن تو آب...طفلکی حسن آقاهم وقتی داشت برای پدرش زیر آب قبر میکند نفس کم آورد!!!همین دیگه....خبر جدیدی نیست... قربانت مادر راستی گضنفر جان میخواستم برایت یه خرده پول پست کنم ولی وقتی یادم افتاد که دیگه خیلی دیر شده بود واین نامه را پست کرده بودم....,ஜ♥ღطنزღ♥ஜ ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها